۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

شب وصال

داستان دیشب را که براتون تعریف کردم روز و شب به یاد ما ند نی برای من و هما بوده و خواهد ماند .روز جمعه تقریبا ساعت 9 بود که از خواب بیدار شدم همای قشنگم لخت تو بغلم بود اونو بوسیدم و بیدارش کردم قرار بود مامانش ساعت 11 بیاد . با هم رفتیم حمام همدیگر را شستیم چقدر لذت بخشه وقتی که بدن هما را کف مالی میکنم و دستم را روی سینه و باسنش میکشم هما هم منو کف مالی کرد و با کیرم بازی میکرد لذت خاصی داره وقتی که بدن هر دومون کف مالیه و همدیگر را بغل میکنیم و میبوسیم تقریبا یک ساعتی تو حمام بودیم و حسابی با هم بازی کردیم و بعدش امدیم بیرون و لباسهایمون را پوشیدیم تقریبا ساعت 11 بود که مامان هما امد خیلی خوشحال بود و قربون صدقه دخترش که حالا دیگه عروس شده بود میرفت . نهار هم با خودش اورده بود که خوردیم و اماده شدیم برای پذیرائی از میهمانها که قراره ساعت 4 بیایند. از ساعت 4 میهمانها که خانواده من و از خانم های فامیل و دوستان بودند امدند و حسابی زدند و خواندند و رقصیدند . معمولا هر کدا هم کاوئی اورده بودند . مراسم تقریبا ساعت 8 تموم شد و میهمانها رفتند .من و هما با کمک مامان هماو مادر من خانه را جمع و جور کرده و با امدن بابای هما شام را که اون خریده بود و اورده بود خوردیم . تقریبا ساعت 11 بود که انها هم رفتند و من و هما باز تنها شدیم .با رفتن انها ما اماده مراسم عشقبازی اصلیمون که مدتها انتظار ان را میکشیدیم شدیم.دست هما را گرفتم و اونو به طرف اتاق خوابمون که توسط یک لامپ کم نور و خوش رنگ روشن شده بود بردم من شروع به دراودرن لباسهای هما کردم و اون هم لباسهای منو در اورد بعد از چند دقیقه هر دومون لخت لخت در مقابل هم و مقابل ائینه بزرگی که مقابل تختمون بود بودیم . همدیگر رابغل کردیم و میبوسیدم من به اندام خوش ترکیب هما نگاه میکردم و ممه های اونو میبوسیدم باسن و کس اونو نوازش میکردم هما هم کیر منو گرفته بود تو دستش و باهاش بازی میکرد میگفت کاکل کیرت چقدر نرم و لطیفه خوشحال بود که میخواست تا چند دقیقه دیگه اونو درون کس خودش احساس کنه . اهسته هما را روی تخت خوابوندم و خودم میان پاهاش نشستم اول با دستام با کسش بازی کردم و لای اونو باز کردم هما حسابی به وجد امده بود و ناله های عاشقانه میکرد کسش حسابی خیس شده بود معلوم بود که خیلی دلش کیر میخواد . کاکل کیرم رو گذاشتم دم کسش و تکانش دادم سرش رو کمی کردم توش هما ناله میکرد و کیرم را تا ته میخواست . بیشتر فرو کردم و در همین حال با ممه هاش بازی میکردم هما بلند بلند صدا میکرد و میگفت رامینم قربون کیرت برم تا ته بکن توش دارم دیوانه میشم من هم با یک فشار دیگه کیرم را تا ته کردم تو کس هما و افتادم روش و بغلش کردم . حالا کیرم تا ته تو کس هما بود و همای خوشگلم زیر من خوابیده بود و اه و ناله میکرد من هم حسابی به وجد امده بودم شروع کردم به تلمبه زدن به هما کیرم را عقب و جلو میبردم با نوک کیرم عضلات داخل کس هما را حس میکردم صدای لف لف حرکت کیرم را در داخل کس هما میشنیدم سرم را گذاشتم رو پستون هما و نوک اونو می مکیدم اروم و قرار نداشتیم بعد از مدتها به انتهای عشقبازی با هم رسیده بودم همیشه با هم از حالت خودمون در این لحظات گفته بودیم ولی حالا داشتیم احساسش میکردیم دستم را گذاشتم رو باسن هما و کمر اونو به طرف بالا کشیدم و خودم را بهش فشار دادم فکر میکنم بین کیر من و کس هما دیگه هیچ فاصله ای نبود و کیرم تا ته تو کس هما بود خیلی لذت میبردم و تلمبه میزدم هما حسابی ارضا شده بود ابش از کنار کیر من از کسش زده بود بیرون و تشک را خیس کرده بود .هما میگفت رامین جان ادامه بده منو بکن تلمبه بزن ابم رو بیشتر بیار نذار هیچ چی از کیرت بیرون بمونه و فریاد میکشید من نمیتونم احساس هما را در ان لحظات بگم خودش باید براتون بگه که حتما میگه.من که به کس رسیده بودم وحشیانه تلمبه میزدم و هما را تو بغلم فشار میدادم تقریبا نیم ساعتی هما رو میکردم که احساس کردم ابم میخواد بیاد چون قصد نداریم به این زودیها بچه دار بشیم و هما هم قرص نخورده بود کیرم رو از کس هما بیرون کشیدم و ابم را تو یک دستمال که اماده کرده بودم خالی کردم . فکر مکنم این راه اولی را که انشب رفتیم تقریبا یک ساعتی طول کشید با توجه که اب هردوتامون امده بود کمی بی رمق شده بودیم ولی باز هم هر دوتامون عطش همدیگر را داشتیم . همدیگر را بغل کردیم و برای مدتی تو بغل هم دراز کشیدیم لبمون تو هم بود و میمکیدیم اصلا حرف نمی زدیم.هما دستش را گذاشت رو کیرم دید راسته . تاقباز شد و لای پاشو باز کرد و گفت رامین بیا باز منو بکن کیرت حالا حالا توان داره من هم فوروی پریدم روش و کیرم را مثل دفعه قبل کذاشتم تو کسش و شروع به تلمبه زدن کردم باز سرم را گذاشتم رو سینه اش و نوکش رو میمکیدم هما خیلی از این کار خوشش میاد که کیرمن تو کسش باشه و نوک ممه اش تو دهان من وقتی این حالت میشه از روی کیف جیغ میزنه و منو بیشتر تحریک میکنه وقتی لبمون را تو هم میذاریم و زبون همدیگر را میلیسیم و کیرم تو کس هما تلمبه میزنه هما بیشتر خودشو تکان میده فکر میکنم من وهما ساعتها میتونیم عشقبازی کنیم دفعه دوم هم تقریبا یک ساعت عشقبازیمون ادامه داشت تا اینکه اب من خواست بیاد که کیرم را از کس هما در اوردم و ابم را تو دستمال خالی کردم . ساعت تقریبا 2 شده بود و از رمق افتاده بودیم تصمیم گرفتیم به خوابیم تا فرداشب که به طریق دیگر با هم عشقبازی کنیم . حتما از شبهای بعد هم براتون خواهیم نوشت . دوستان عزیز اگر روشهای دیگر عشقبازی را میدانند میتونند برای ما بنویسند تا ماانرا تجربه کنیم و وصف ان را برای لذت دیگر دوستان در اینجا بنویسیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر