۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

شبهای سفید

همانطور که قبلا هم گفتم این روزها من و همای عزیزم در تکاپوی تشکیل زندگی مشترک با هم تو خانه خودمون هستیم و بیشتر وقتمان را در روز صرف خرید و اماده کردن خانه میکنیم و شب ها هم تو بغل هم عشقبازی میکنیم ایام خوشی را میگذرانیم . دیگه من و هما تقریبا با خصوصیات هم اشنا شده ایم و میدونیم هر کداممون از چه حرکات و عملی بیشتر خوشمون میاد. همای قشنگ و عزیز من خیلی از اینکه من اندامش رو نوازش کنم لذت میبره وقتی تو اتاق بدون لباس و لخت لخت تنها هستیم همای من سرش رو میذاره رو پای من به طوری که کیر من مقابل صورتش قرار میگیره و انوقت زبانش رو میماله رو کاکل کیرم من دستم رو میکشم روی موهای لطیف و قشنگش و با ان بازی میکنم سینه های بلورین و لطیفش را نوازش میکنم اندام سفید ش رو لمس میکنم .بعد ازکمی که نوازشش میکنم هما کیر منو میذاره تو دهانش و اونو میلیسه چنان در لیسیدن و مکیدن کیر استاد شده که قابل وصف کردن نیست منو به عرش میبره. وقتی لای پای همای نازنینم را باز میکنم و لبانم را روی کس زیباش میذارم و اونو میلیسم هما غرق در لذت میشه خیلی خوش مزه و شیرینه . مزه عسل میده وقتی دستانم را روی پستان بلورین همای قشنگم میذارم و زبانم را داخل کسش میکنم هما به هیجان میاد وناله شهوت انگیز میکنه من کیرم را لای پستان های سفید و لطیف هما میذارم. بین باسن همای خودم میذارم از همه اندام عشق نازنینم لذت میبرم. من و هما با هم از لحظاتی حرف میزنیم که بعد از عروسیمون خواهیم داشت از شب زفاف و ورود کیر من به درون کس هما میگیم .فکر میکنیم که خیلی لذت بخش باشه هر چند هما کمی نگرانه ولی مهم نیست این نگرانی را همه دختر ها دارن. به امید روزهای بعد از عروسیمون و شبهای خاطره انگیزی که شرح ان را برای لذت بردن بیشتر خودمون و کسانی که اونو در اینجا میخونند خواهیم نوشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر