۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

معرفی رامین

رامین همسر منه او متولد 1357 میباشه یعنی 9 سال از من بزرگتره. قدش 170 سانتیمتر و وزنش 70 کیلو گرم میباشد. رنگ چشماش سبزه که خیلی قشنگه و واقعا دل ادمو میبره . موهاش مشکی و فرق سرش رو از چپ به راست کج میکنه. سفید رو ست و صورتش را گاهی با تیغ اصلاح میکنه و گاهی هم ریش میذاره که در هر دو حالت خیلی با نمکه.به پوشیدن کت و شلوار در خارج از خانه و در محیط کارعلاقمنده و در مجالس خانوادگی و غیر رسمی تی شرت و شلوار جین میپوشه. به من گفته تا حال هیچ وقت دوست دختر نداشته و بدن هیچ دختری رو تا حالا لمس نکرده که من از رفتارش در عشقبازی مطمئن شدم راست میگه چون دیدن اندام من براش تازگی داشت و در عشقبازی هول میشه و گاهی منو هم اذیت میکنه. هیکل خوش تیپی داره و بدنش مقداری مو داره که خیلی لطیفه و من اون ها رو خیلی دوست دارم . کیرش نسبتا بلنده تقریبا سیزده چهارده سانتیمتره ما چون هنوز عروسی نکردیم تجربه احساس کیرش را درون بدن خودم ندارم ول چون با دهان انرا خوردم فکر میکنم که اندازه مناسبی داشته باشه.من کمی نگرانم که دخترهای دیگه بخواهند رامین رو جذب خودشون بکنند چون اون خیلی خوش برخورد و خوش صحبته ولی از طرفی مطمئنم رامین هیچ دختری را به من ترجیح نمیده چون ما دو نفر خیلی با هم همفکر و همراهیم و هر دوتامون به هم دیگه خوب حال میدیم و هیچ چیز از هم کم نمیذاریم.نوشتن داستانهای سکسیمون در اینجا با توافق همدیگر میباشه.منظور نوشتن این خاطرات در اینجا اینه که شما هم از حال کردن ما مطلع شوید و برای شما تجربه باشه و هم برای ما هم لذت بخشتر چون میدونیم که افرادی منتظرند داستان عشقبازی و حال کردن ما را بخوانند که این اتش عشقبازی ما رو تند تر میکنه.به هر حال من و رامین سعی میکنم داستان عشقبازی خودمون رو برای شما به تفصیل وهمراه با جزئیات برای شما بنویسیم امید واریم که شما هم لذت ببرید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر